۱۳۸۹/۰۷/۱۲

معرفی چند کتاب مفید

چند وقت پیش یکی از خوانندگان وبلاگ از من خواستند که چند کتاب مفید رو که خودم خوندم و دوست دارم دیگران هم اونها رو بخونن معرفی کنم. لذا این پست رو به همین مساله اختصاص دادم چون میتونه برای دیگران هم مفید باشه.
البته مساله معرفی کتاب باید با توجه به نوع مخاطب باشد، نمیشه فلان کتاب تخصصی رو اینجا معرفی کرد به صرف اینکه کتاب خوب و قابل توصیه ایست. لذا بنا رو بر این گذاشتم که چند کتاب مفید که قابل استفاده برای عموم باشه رو معرفی کنم. البته اونچیزی که اینجا معرفی میشه کتابهاییست که خودم مطالعه کردم و الان به ذهنم میرسه، قطعا کتابهای دیگری هم هست که اگر به ذهنم برسه اونها رو در لیست کتابهای خیلی مفید قرار خواهم داد.

  1. منتهی الامال: کتابی در زندگانی چهارده معصوم که توسط خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح الجنان نوشته شده. این کتاب به خورده ادبیات امروزی نداره ولی بسیار کتاب ارزنده ایست با توجه به اینکه مرحوم محدث قمی خریت دانش حدیث است.
  2. مکیال المکارم: نوشته مرحوم سید محمد تقی موسوی اصفهانی. کتابی درباره امام عصر ع است که به دستور خود امام زمان ع نوشته شده است. فکر کنم ماجرای تالیف در مقدمه کتاب ذکر شده است. به تعبیر استاد ما داشتن بعضی از کتابها واجبه! از جمله این کتاب. این کتاب در اصل عربیست ولی ترجمه اون هم وجود داره
  3. فضیلت های فراموش شده: نوشته مرحوم راشد در مورد پدر بزرگوارشون مرحوم ملا عباس تربتی. کتاب اخلاقی بسیار آموزنده.
  4. آنگاه هدایت شدم: نوشته دکتر سید محمد تیجانی سماوی. این کتاب دربردارنده ماجرای تشیع دکتر تیجانی است. یادمه زمانی که این کتاب رو میخوندم حاضر بودم نهار نخورم ولی خوندن این کتاب رو ادامه بدم. جالبه که این کتاب هم به امر امام کاظم ع نوشته شده است.
  5. سفرها و خاطره ها: باز هم نوشته دکتر تیجانی. کتابی که وقتی در نمایشگاه کتاب دیدم بلافاصله خریدم (البته اولین بار بود کتاب رو میدیدم). دکتر تیجانی پس از تشیع موجب هدایت هزاران نفر سراسر دنیا شد. این کتاب در بردارنده خاطرات بخشی از سفرهای او به اقصی نقاط جهان است. یکی از آرزوهای من اینست که در زندگیم 1/10000 توفیقات این مرد رو داشته باشم.
  6. عنایات حضرت مهدی ع به علما و طلاب: نوشته آقای باقی اصفهانی. خوندن این کتاب موجب ازدیاد محبت و معرفت به امام عصر ع خواهد بود.
  7. خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی: جمع آوری توسط مرکز اسناد. زندگینامه های متعددی رو خوندم ولی این کتاب فوق العاده برام شیرین بود. سال 82-83 بود که یادمه از سر کار که بر میگشتم هر شب بخشی از این کتاب رو میخوندم و خسته نمیشدم.
  8. کشف المحجه: این کتاب به نام فانوس هم ترجمه شده و موجود است. نوشته سیدبن طاووس برای فرزندش سید محمد که ظاهرا تازه به سن بلوغ رسیده بود. این کتاب رو آقای دکتری برای نوه اش که تازه به سن تکلیف رسیده بود ترجمه کرد و به نام فانوس منتشر کرد. کتاب آموزنده ایست.
  9. شیوه استفاده از متون تاریخی: نوشته خانم حکیم زاده. ذهن ما آدمها پر است از وقایع تاریخی که هیچ کدوم از اونها صحت ندارد. این کتاب به برخی از اونها اشاره دارد و در موردشون توضیح میده.
  10. الصحیح من سیره النبی الاعظم: نوشته شیخ جعفر مرتضی دانشمند لبنانی. میدونید که نویسندگان سیره پیامبر عمدتا اهل سنت بوده اند فلذا تاریخ پیامبر با مذاق اونها تدوین شده است. استاد شیخ جعفر مرتضی به پالایش دقیق متون تاریخی صدر اسلام پرداخته است که نتیجه آن این کتاب شده است. ترجمه برخی مجلدات رو دیده ام اما به صورت کامل نمیدونم ترجمه شده یا نه. (البته این کتاب یه خورده تخصصی است ولی مضامینش عمدتا عمومیست)
  11. عیار نقد: نوشته دکتر یثربی کتابی در نقد هستی شناسی ملاصدرا. برای دانشجویانی که علاقه مند به مسایل فلسفی هستند خیلی مفید است.
  12. ترجمه توحید الامامیه: نوشته مرحوم ملکی میانجی. کتابی بیسار مفید در زمینه اعتقادات.
  13. نقدی بر مثنوی: نوشته مرحوم یزدی. نگاهی نقادانه به اشعار و اعتقادات مولوی در مثنوی معروفش.
این ها چیزهاییست که الان به ذهنم میرسه امیدوارم که مفید باشه. شما هم اگر نظری در مورد هر یک از کتابها دارید میتونید در بخش نظرات بیان فرمایید.

۱۳۸۹/۰۶/۱۵

قطعه ای زیبا از ملاباسم در مدح چهارده معصوم

مدتها بود دنبال این مداحی بودم. یه بار تلوزیون اونو پخش کرده بود. خواستم اونو ضبط کنم اما تا بخودم جنبیدم رسید به آخرا.
خلاصه از قسمت «من علی الهادی ...» موفق شدم ضبط کنم.
امروز داشتم بهش گوش میکردم که تصمیم گرفتم کاملش رو از تو اینترنت پیدا کنم. گشتم و گشتم و گشتم تا خلاصه پیدا کردم. اسم این مداحی به «رب الجلاله» معروفه.
حالا لینکشو میزارم شما هم گوش کنید خیلی خیلی قشنگه. اگر مضمونش رو هم متوجه بشید که فوق العاده است.

از اینجا به صورت آنلاین گوش کنید

متن شعر رو هم میتونید اینجا ببینید.

۱۳۸۹/۰۴/۰۳

«صدقه»، باب خیری که باید از نو شناخت

اینقدر این موضوع شب قدر طولانی شد که دچار تنبلی شدم گاهی که موضوع خاصی به نظرم میرسید میگفتم بذار اونو کامل کنم بعد مطالب جدید، اما دیدم نه اینجوری هیچ چیزی نخواهم نوشت. تصمیم گرفتم پرده آخر از شب آخر که متنش هم آماده بود را بذارم برای یه فرصت دیگه انشاء الله.
امروز موضوع «صدقه» ذهنم رو مشغول کرده بود. من معتقدم حقایق دین و به عبارت خاص تر، سنت های الهی رو هنوز نشناخته ایم. از نماز بگیرید تا واجبات مالی (زکات) و روزه و صدقه و صله رحم و .... حقایق عالم منحصر در قوانین نیوتن و امثال اون نیست. نماز و روزه و صدقه هم یکی از اونهاست. اینها حقایقی هستند که خیلی کارها انجام میدن که اگر کاری از مثلا نماز بر نمی آمد خداوند نمی فرمود:
«استعینوا بالصبر و الصلاه»
از صبر و نماز کمک بخواهید.
پس معلوم است از نماز خیلی کارها بر می آید اما افسوس از کمی معرفت ما ....
امروز موضوع صدقه ذهنم را مشغول کرده بود. روایات را که در ذهنم مرور میکردم شگفت زده میشدم. به کتاب شریف کافی مراجعه کردم تا روایات باب صدقه رو ببینم.
در اثرات صدقه در روایات روی دو عنوان تاکید شده:
1-موجب استنزال و افزایش رزق:
این روایت مشهور است که «استنزلوا الرزق بالصدقه» یعنی با دادن صدقه طلب رزق کنید. خیلی عجیبه. حتی توصیه شده اگر کسی دچار گرفتاری و تنگی شده در هر حدی که توانایی داره صدقه بده خودش موجب گشایش میشه. شاید اینکه پیامبر ص به آن جوان بی پول فرمود برو ازدواج کن تا وضعت خوب بشه بی ارتباط با این موضوع نباشه. به هر حال نفقه زن و فرزند هم یه جورایی مثل اعانه و کمک میمونه. وقتی شما به غیر خودتون به زن و فرزند هم فکر میکنید و در فکر رزق انها هستید، این خودش موجب انزال رحمت میشه.

2-دفع بلا:
این اثر بیشتر ذهنم را مشغول کرده بود. دفع بلا با صدقه، دفع مرگ سوء با صدقه و مانند اینها.
یکی از سنت های الهی اینه که
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»
خداوند شرایطی رو تغییر نمیده مگر اینکه افراد موجبات اون تغییر رو فراهم میکنن
این یکی از سنت های مهم الهی هست. گاهی ما در زندگی گناهانی میکنیم که به موجب آن مقدر میشود که بلایی بر سر ما نازل شود. چطور از این بلا ها خلاص شویم؟!!! جه باید کرد؟ یکی از بهترین راه ها دادن صدقه هست.
این عقیده منه که حتی اگر آدمی گناهی انجام داده باشه و توبه هم نکرده باشه، اما صدقه مثل یک موشک رادار گریز میمونه که برجک بلا را هدف میگیره و نابود میکنه.
اون روایتی که شخصی یهودی آمد خدمت پیامبر و گفت «سام علبک» (یعنی مرگ بر تو) رو عموما شنیدیم. پیغمبر هم به او فرمود «علیک». کسی با این گستاخی و بی ادبی رو تصور کنید. تو ادامه روایت داره پیامبر خبر از هلاکت او دادن. بعد مرد یهودی موقعی که هیزم هایی که جمع کرده بود رو روی زمین میزاره یک مار بزرگی از اون خارج میشه.
همه تعجب میکنن . پیامبر فرمود امروز چه کردی که چنین جان سالم بدر بردی؟ گفت کاری نکردم فقط دو تکه نان داشتم یکیش رو به دیگری کمک کردم. حضرت فرمودند این جان سالم بدر بردن از برکت همون است.
این نقش معجزه آسای صدقه است حتی برای یهودیی که چنین به پیامبر جسارت کرده است. فاعتبروا با اولی الابصار!

تو روایات جمله ای دیدم که دقیقا موید این مفهوم بود:
امام باقر ع فرمود
أَ لَا أُخْبِرُكَ بِالْإِسْلَامِ أَصْلِهِ وَ فَرْعِهِ‏
وَ ذِرْوَةِ سَنَامِهِ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَمَّا أَصْلُهُ فَالصَّلَاةُ وَ فَرْعُهُ الزَّكَاةُ وَ ذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْجِهَادُ ثُمَّ قَالَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُكَ بِأَبْوَابِ الْخَيْرِ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ وَ الصَّدَقَةُ تَذْهَبُ بِالْخَطِيئَةِ وَ قِيَامُ الرَّجُلِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ بِذِكْرِ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ ع تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ‏

امام ع اصل و فرع اسلام را معرفی میکنن سپس ابواب خیر را معرفی میفرمایند:
روزه: سپر آتش جهنم
صدقه: از بین برنده خطاها
و ...

خیلی این تعبیر در مورد صدقه برام جالب بود: «از بین برنده خطاها». به خاطر همینه که مثلا قبل از سفر صدقه داده میشه. یعنی اگر قرار بلایی نازل بشه با این صدقه دفع بشه.
اینها رو گفتم برای اینکه به یه نکته ای اشاره کنم: همه ما ممکنه یه وقتی دچار لغزش و خطایی بشیم. بدونیم این گناهان اثرات جانبی داره. اگر خدای نکرده مرتکب شدیم، سریع استغفار کنیم و به خدا پناه ببریم و بعد یادمون باشه صدقه ای بدهیم. این صدقه ولو کم خیلی کمک ها خواهد کرد.
خلاصه موضوع خارج کردن مال یا به عبارت خودمون پول خرج کردن برای خدا خیلی موضوع مهمیه در دین. خدا گفته خرج کن تا بشترش کنم و اثراتش رو ببینی. همه مااعتقاد داریم اما در عمل خداوند توفیق بیشتری دهد.



۱۳۸۸/۱۰/۲۵

معرفت شب قدر (بخش ششم)

بعثت در ماه رجب و نزول قرآن در ماه رمضان!

بیست و هفتم رجب زمانیست که خداوند تبارک و تعالی جبرئیل را بر پیامبر ، در حالی که در غار حرا مشغول عبارت بود ، فرو فرستاد و اولین آیات از ابتدای سوره علق را بر او نازل فرمود.
در عین اینکه راویان اهل سنت کوشش می کنند تا بعثت نبی مکرم (ص) را در ماه رمضان نشان دهند ولی روایات فراوانی از طریق اهل بیت (ع) رسیده است که بعثت را در بیست و هفتم ماه رجب معرفی می کند و لذا علمای امامیه هم درطول تاریخ همین نظر را پذیرفته اند و آنرا مطرح کرده اند ؛ چنانکه شیخ طوسی در تهذیب می فرمایند:
«وصَدَعَ بِالرّساله فِی الیوم السّابع و العشرین من رَجَب و لَهُ صلی الله علیه و آله اَربَعوُن سِنه»
التهذیب ج 6 ص2
یعنی : رسول خدا (ص) در بیست وهفتم ماه رجب به رسالت مبعوث شد در حالیکه چهل سال داشت.
اما این سئوال مطرح می شود که با وجود اینکه به نص صریح کتاب خدا ، قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است ، پس چگونه با تاریخ بعثت پیامبر که در ماه رجب بوده است قابل جمع است؟

تعدد نزول قران
آنچه از فحوای کلام خدا و فرمایشات معصومین ع استفاده میشود اینست که قران دارای دو نزول است: نزول دفعی و نزول تدریجی.
نزول تدریجی قران همانست که در طی بیست و سه سال به تدریج بر پیامبر نازل شده و رسول خدا آنرا برای مردم بیان فرمودند. جدای از این نزول تدریجی، کل قران به یکباره نیز نازل شده است که این همان نزول دفعی قران است. به بیان صریح خود قران، این نزول در شب قدر بوده است.
پذیرش این مطلب (نزول دفعی) برای برخی از نویسندگان غیر قابل قبول است اما واقعیت آنست که این مطلب هیچ گونه استبعادی ندارد. حقیقت شب قدر و نقش آن در عالم هستی خود بخوبی موید این نکته است. با ذکر جزییات بیان شد که شب قدر، شبی است که امور یکسال عالم تقدیر و محتوم شده و برای اجرا ابلاغ می شود.
بنابراین نه تنها قران بلکه همه امور عالم در شب قدر نازل می شود و قران یکی از آن امور است.
وقتی به ابتدای خلقت برگردیم، کل عالم خلقت نیز شب قدری دارد که بسیاری از مقدرات در آن شب محتوم شده و امضا شده اند. آسمانها و زمین و نظام دنیا و آخرت در این شب مقدر شده اند، فلذا استبعادی ندارد که بگوییم قران هم در شب قدر مقدر شده است.
گفتگوی مفضل با امام صادق ع اشاره به همین مطلب دارد:
مُفَضِّل بن عُمَر قال ذُکِر عِندَ ابی عَبدالله (ع) اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیله القَدر.
قال (ع) : ما اَبین فَضلُها عَلَی السُّور.
قال قلت : و اَیُّ شَیءٍ فَضلُها؟
قال (ع) : نُزِلَت وِلایهُ امیرالمؤمنین (ع)فیها.
قلت : فی لَیله القَدرِ الَّتی نُرجیها فی شَهرِ رَمَضان؟
قال : نَعَم هِیَ لَیلهٌ قُدِّرَت فیها السّمواتِ والارض و قُدِّرَت وِلایهُ امیرالمؤمنین فیها.
معانی الاخبار ص 316
روایت 3 باب معنی لیله القدر


ترجمه: مفضل بن عمر (که از اصحاب امام صادق (ع) بود) می گوید در نزد امام صادق صحبت از آیه شریفه «انا انزلناه فی لیله القدر» به میان آمد.
حضرت فرمود: چقدر فضیلت این سوره بر سوره های دیگر آشکار است.
گفتم فضیلتش چیست؟
فرمود : (فضیلتش در این است که) ولایت امیرالمؤمنین دراین شب نازل شد.
گفتم : در شب قدری که در ماه رمضان انتظارش را می کشیم؟
فرمود : آری ، آن همان شبی است که آسمان و زمین و ولایت امیرالمؤمنین در آن مقدر گشته است.

نکته ای که در اینجا بسیار مهم است، آنست که نزول قران در شب قدر به معنای نزول وحیانی آن نیست. بلکه معنای نزول قران در شب قدر نزول تقدیری و علمی است.
قران در مورد آهن می فرماید:
و انزلنا الحدید فیه باس شدید
یعنی ما آهن سخت را نازل کردیم.
نزول آهن به معنای پایین آمدن یک تکه آهن از آسمان به زمین نیست، چون اساسا آهن از دل زمین استخراج می شود. مراد از نزول در اینجا تقدیر آهن برای عالم خلقت است. حال با توجه به مطالب گفته شده غلط نیست اگر بگوییم «آهن در شب قدر نازل شده است». وهکذا مساله نزول قران در شب قدر؛ لذا امام معصوم (ع) در توصیف شب قدر فرمودند:
«... فیه نُبیّیَ محمد (ص) ... فیه نُزِلَ القُران ...»
وسائل الشیعه ج10ص242 باب 1
یعنی «... در این شب محمد (ص) به نبوت رسید ... و در این شب قران نازل شد ...»

البته این سئوال (رابطة بعثت با نزول قران در شب قدر) از زمان خود ائمه معصومین (ع) مطرح بوده است و شاگردان حضرات معصومین (ع) این مسأله را از محضر آن بزرگواران پرسیده و پاسخ شنیده اند و آن را سینه به سینه در جهت اشاعه معارف آل محمد (ص) منتقل نموده اند و اکنون نیز بدست ما رسیده است. دراین ارتباط در مجامیع روایی ما دو روایت بچشم می خورد. روایت اول از «حفص بن غیاث» است که مرحوم کلینی (رض) در کافی شریف آن رانقل نموده است.
سلیمان بن داود عن حفص بن غیاث علی بی عبدالله (ع)
قال : سَأَلتُهُ عَن قول الله عز وجل «شَهرُ رَمَضانِ الذّی اُنزِلَ فیه القُران» و انما اُنزِلَ فی عشرینَ سِنه بَینَ اَوّله و آخِرهِ فقال ابوعبدالله (ع) نُزِلَ القُران جُملهَ واحدهً فی شَهرِ رَمَضان اِلی البَیتِ المعمور ثُمَّ نُزِلَ فی طولِ عشرینَ سِنَه.
کافی ج2 ص 9-628
باب النوادر
یعنی : حفص بن غیاث می گوید از امام صادق (ع) در مورد این آیه شریفه سئوال کردم که قرآن می فرماید: «ماه رمضانی که قرآن در آن نازل شده » و حال آنکه قرآن در طی بیست سال بر پیامبر نازل شده.
حضرت فرمودند : (دلیلش آنست که) یک بار تمام قران در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شده و آنگاه در طی بیست سال (بصورت تدریجی ) بر پیامبر فرود آمده است.

و روایت دوم متعلق به مفضل بن عمر است که مرحوم مجلسی (ره) در کتاب مستطابش ، بحار الانوار ، نقل نموده است:
قال الصادق (ع) : یا مفضل ان القران نزل فی ثلاث و عشرین سنه و الله یقول : «شهر رمضان الذی انزل فیه القران» و قال «انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین فیما یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین» و قال «لولا نزل علیه القران جمله واحده لذلک ............ به فوادک»
قال المفضل : یا مولای فهذا تنزیله الذی ذکره الله فی کتابه و کیف ظهر الوحی فی ثلاث و عشرین سنه.
قال (ع) : نعم ، یا مفضل اعطاه الله القران فی شهر رمضان وکان لا یبلغه الا فی وقت استحقاق الخطاب و لا یؤدیه الا فی وقت امر و نهی فهبط جبرئیل علیه السلام بالوحی فبلغ مایؤمر به قوله «لاتحرک به لسانک لتعجل به»
فقال المفضل : اشهدانکم من علم الله علمتم و بقدرته قدرتم و بحکمه نطفتم و بامره تعلمون.
بحارالانوار ج89 ص38روایت4
باب کتاب الوحی و مایتعلق باحواله
امام صادق (ع) فرمود : ای مفضل همانا قران در طی بیست و سه سال نازل شد و حال آنکه خدای متعال می فرماید : «ماه رمضان که قران در آن نازل شد» و (در جای دیگر) می فرماید : «ما آن را در شب مبارکی فرو فرستادیم ، همانا ما انذار دهنده ایم ، در ان شب هر امر محکمی جدا می شود ، امریست از جانب ما و ما فرو فرستنده ایم » (و در جای دیگر ) می فرماید : «برای چه قران یکبار بصورت کامل بر او (پیامبر) نازل نگشت ؛ برای اینست که قلب تو را محکم کنیم.»
مفضل گفت : مولای من این ظاهر آیات قران با این حقیقت که وی در طی بیست و سه سال به طول انجامیدچگونه قابل جمع است.
امام صادق (ع) فرمود : آری ، خداوند قران را در شب قدر به پیامبرش عطا فرمود ولی پیامبر (ص) هیچگاه جز هنگام وقتش آنرا بیان نمی فرمود و هر گاه وقتش فرا می رسید جبرئیل براو نازل می شد و به او (ص) می گفت که چنین وچنان بگو ؛ و لذاست که خدای متعال می فرماید : « برای بیان آیات ما شتاب مکن » (یعنی صبر کن تا جبرئیل آن آیات را بر تو بخواند ، آنگاه آنها را برای مردم بازگو کن)
مفضل در اینجا گفت : شهادت می دهم که به علم خدا دانستید و بقدرت او قادر گشتید و بحکم او سخن گفتید و به فرمان او عمل می کنید.

نقد سخن مخالفین
با وجود این دلائل ، برخی از نویسندگان بحث دو نزول برای قران را ردکرده اند. از جمله آنها مرحوم آقای نعمت اله صالحی نجف آبادی صاحب کتاب معروف و جنجالی «شهید جاوید» است. وی در کتاب جدید خود بنام «حدیث های خیالی» در مقاله سوم این بحث را به نقد می کشد و آنرا رد می کند.
مهمترین دلیل وی در رد این نظریه اینست که اعتقاد ما به دو بار نازل شدن قران بر اساس صرفاً یک روایت است و آن هم روایت حفص بن غیاث است که از روایت عامه می باشد. سپس وی به قدح وجرح راویان حدیث خصوصاً حفص بن غیاث می پردازد. اما در نقد سخن او باید گفت که :
اولاً : ایشان روایت مفضل بن عمر را ندید گرفته است ومدعی وجود صرفاً یک روایت شده است.
ثانیاً : ایشان فقط با استناد به گفته رجالیون اهل سنت ، حفص بن غیاث بن طلق قاضی و سلیمان بن داود .......... (که هر دو عامی مذهب هستند) را تضعیف می کند ، در حالیکه علمای بزرگ شیعه هر دوی آنها را توثیق نموده اند.
در اعتماد محدثین بزرگ شیعه براین دو راوی ، همین بس که صاحبان کتب اربعه (رض) روایات فراوانی را از این دو شخص نقل نموده اند که خود نشان دهنده حسن توجه آنها نسبت به ایشان است.
علامه حلی در رجال خود ص 218 در مورد حفص بن غیاث بن طلق می نویسد:
«ولی القضاء لهارون و روی عن الصادق (ع) و کان عامیا و له کتاب معتمد»
یعنی : از جانب هارون عهده دار قضاوت بود و از مام صادق (ع) روایت می کرد و سنی مذهب بود و دارای کتاب قابل اعتمادیست.
همچنین شیخ طوسی در فهرست ص61 و ابن داود در رجال ص 448 هر دو این تعبیر را در مورد وی بکار می برند «له کتاب معتمد»
او دارای کتابیست (حدیثی) که قابل اعتماد است.
در مورد راوی دوم یعنی سلیمان بن داود نیز نجاشی می نویسد:
«لیس بالمتحقق بنا غیرانه روی عن جماعته اصحابنا من اصحاب جعفر بن محمد وکان ثقه له کتاب»
یعنی : خیلی برای ما روشن نیست ، غیر از اینکه او از عده ای از اصحاب امام صادق (ع) نقل حدیث می کرد و قابل اعتماد بود و دارای کتاب.
جالب اینجاست که صالحی نجف آبادی پس از ذکر کردن نقاط ضعف سلیمان بن داود از برخی کتب عامله می نویسد:
«علمای رجال اهل سنت که این نقاط ضعف را برای سلیمان بن داود ذکر کرده اند او را متهم به تشیع نکرده اند و با این نقاط ضعفی که برای او ذکر کرده اند اعتماد بعضی از علمای شیعه به وی زیر سئوال می رود و قابل مناقشه است.»
حدیث های خیالی صص 8-327
بنابراین با توجه به مطالب گفته شده این روایت از روایات معتبر در نزد علمای شیعه است و اساساً بهمین جهت است که مفسر بزرگی چون علی بن ابراهیم قمی در جاهای متعددی به مناسبت، روایت «حفص» رانقل می کند که بیانگر نهایت اعتبار روایت در نزد وی است. بالاتر از همه اینها گفتار رئیس المحدثین صدوق اعلی الله مقامه الشریف است که در کتاب اعتقاداتش می نویسد:

«اِعتِقادُنا اَنَّ القران نُزِلَ فی شَهرِ رَمَضان فی لَیلَه القَدر جُملَه واحدهً الی البیتَ المَعمور ثُمَّ نُزِل مِنَ البَیتِ المعمور فی مُدهِ عشرینَ سِنه....»
یعنی : اعتقاد ما این است که تمام قرآن به یکباره در ماه رمضان و درشب قدر به بیت المعمور نازل شده و سپس در طی بیست سال به تدریج (بر پیامبر نازل شد)

البته شیخ مفید به این قول شیخ صدوق اعتراض نموده است. وی درکتاب تصحیح الاعتقاد می نویسد:
«الذی ذهب الیه ابوجعفر رحمه الله فی هذا لبب اصله حدیث واحد لایوجب علما و لا عملاً و نزول القران علی الاسباب الحادثه حالا فی لا بدل علی خلاف ما تضمنه الحدیث و ذلک انه قد تضمن حکم ما حدث و ذکر ما جری علی وجهه و ذلک لایکون علی الحقیقه الا لحدوثه عند السبب ... و قد جاء الخبر بذکر الظهار و سببه و انها لمّا جادلت البنی (ص) فی حکم الظهار انزل الله تعالی : «قد سمع الله قول التی تجادلک فی زوجها...» و هذه قصه کانت بالمدینه فیکف ینزل الله تعالی الوحی بها بمکه قبل الهجره فینجره بها انها قد کانت ولم تکن؟ و لو تتبعنا قصص القران بحاء فما ذکرناه کثیراً یتسع به المقال...»
یعنی : گفته شیخ صدوق درباره نزول دفعی و تدریجی قران مضمون خبر واحدی است که نه موجب علم است ونه عمل و این که قسمتی از قران به دنبال اسباب نزولی که حادث می شد نازل می گشت بر خلاف مضمون حدیث مزبور دلالت دارد زیرا اینگونه آیات مشتمل است بر حکم آن حوادث و ذکر آنچه اتفاق افتاده است واین ممکن نیست مگر اینکه نزول این آیات بعد از تحقق اسباب نزول باشد.
یک نمونه از این آیات آیه ایست که درباره حکم ظهار آمده و مجادله زنی را که درباره شوهرش کرده است حکایت می کند ، آیه مزبور خطاب به رسول خدا می گوید:
خدا سخن زنی را که دربارة شوهرش با تو مجادله می کرد شنید.

می دانیم قصه شکایت این زن که شوهرش با او ظهار کرده بود در مدینه واقع شده است و چگونه ممکن است آیاتی که درباره مجادیه این زن آمده است درمکه قبل از هجرت نازل شود و حکایت کند که این قصه واقع شده است درحالی که هنوز واقع نشده است و بعداً در مدینه واقع خواهد شد. و اگر قصه های قران را دبنال کنیم بسیاری از این نمونه ها را خواهیم یافت و سخن گسترده خواهد شد.

اما در پاسخ به این اشکال شیخ مفید (ره) باید بگوئیم:
اولاً : به صرف اینکه یک مطلب علمی واعتقادی توسط حتی شخصیت بزرگی چون شیخ مفید (ره) که توقیعات امام عصر (عج) به او بعضاً با چند سطر تعریف و تمجید در مورد وی صادر می گشت ، بیان شده باشد ، دلیل قطعیت وصحت آن نیست بلکه باید به ادله ذکر شده در مورد مدعا توجه کرد و آن را مورد مداقه قرار داد.
حتی شیخ مفید ها هم ممکن است دچار اشتباه بشوند. بهترین دلیل بر این مدعا داستان زن بارداریست که از دنیا رفته بود و شیخ دستور به دفن مادر و فرزند داده بود وامام عصر (عج) آن حکم را رد فرمودند و فرزند را زنده از شکم مادر بیرون آوردند و مادر را دفن نمودند.
این شیخ همان شیخ مفید با آن همه مقام وجلالت است. البته این گونه اشتباهات ازمقام وعظمت ناصران دین و قران کم نخواهد کرد ؛ اما آنچه که برای ما مهم است اینست که بدانیم صرف گفتار یک شخصیت بزرگ نمی تواند در مسائل علمی واعتقادی برای ما حجت باشد.
ثانیا ادله عقلی و نقلی و خصوصا حقیقت خود شب قدر (که به تفصیل توضیح داده شد) بخوبی موید این واقعیت است بهمین جهت ما معتقدیم که رسول خدا پبش از نزول آیات بدان عالم بودند و روی همین جهت خداوند به او امر میکند که در ابلاغ آنها عجله نکند.

۱۳۸۸/۱۰/۲۰

معرفت شب قدر (بخش پنجم)

آیا شب نیمه شعبان هم شب قدر است؟

در میان اهل علم و فضل این سخن در مورد شب نیمه شعبان زیاد به گوش می خورد که شب نیمه شعبان اولین شب از شب های قدر است. یعنی همانطور که مقدرات الهی در شب های مختلف ماه رمضان مراتب کمال خود را طی می کنند یکی از این مراتب در شب نیمه شعبان واقع شده است. لذا برخی به صراحت می گویند که ما سه شب قدر نداریم بلکه چهار شب قدر داریم که اولین آن شب نیمه شعبان است.
آنچه که باعث شده برخی این عقیده را ابراز کنند اینست که در برخی روایات در مورد این شب عباراتی اینچنین آمده است:
«فیها تُقَسِّمُ الاَرزاق و فیها تُکتَبُ الاجال و فیها یُکتَبُ وَفدُ الحاج»
مصباح المتهجد صص 841
اما این عقیده نادرست است. پیش از نقد آن متذکر می شوم که دامنه مقدرات در لیالی قدر دامنه بسیار وسیعی است؛ یعنی آنچه که در طی یکسال در کل هستی واقع خواهد شد مورد تقدیر الهی قرار می گیرد. لذا اگر شب نیمه شعبان را یکی از شب های قدر تصور کنیم باید همین دامنه را برای آن بپذیریم و الا درهمه ساعات و لحظات و در موردهمه اشیاء خدای متعال هر چه را که بخواهد مقدر می سازد.
پرسشی که در نقد مطلب فوق مطرح می شود اینست که جایگاه شب قدر و شب های بیست و یکم و نوزدهم با توجه به روایات شریفه ائمه معصومین (ع) مشخص است؛ اگر شب نیمه شعبان یکی از لیالی قدر محسوب می شود، این شب چه جایگاهی دارد؟
معتقدین به نظریه فوق عموماً در پاسخ این سئوال ، کلام سید بن طاووس (ره) رامطرح می کنند. سید (ره) در اقبال پس از نقل روایات مختلف در مورد شب نیمه شعبان احتمالات مختلفی را در تشریح حقیقت آن شب ذکر می کند که یکی از آن احتمالات اینست:
«یَحتَمِل اَن یَکوُنَ فی لَیلَهِ نصفِ شَعبان تَکوُنُ البشارَهُ بِاَنَّ فی لَیلَه تِسعَ عَششره مِن شَهر رَمَضان تُکتَبُ الاجال و تُقَسِّمُ الارزاق فتکون لَیلهُ نصف شعبان لَیلَه البِشارَه بِالوَعد و لَیلَهُ تِسعَ عَشَرَه مِن شَهرِ رمضان وَقتُ اِنجازِ ذلِکَ الوَعد...»
اقبال ص 185
ترجمه :
ممکن است که شب نیمه شعبان ، شب بشارت باشد باینکه در شب نوزدهم ماه رمضان چه چیزهایی از ارزاق و اجال برای آدمی خواهند نوشت. پس شب نیمه شعبان وعده داده خواهد شد و در شب نوزدهم به آن وعده عمل خواهد شد.
ولیکن این احتمال قرین به صحت نیست ؛ چرا که اساساً بشارت برای این است که فرد دلگرم باشد به چیزی که در آینده بدست خواهد آورد واین مستلزم آنست که او مطلع شود براین بشارت حال آیا در شب نیمه شعبان هم این اطلاع حاصل می شود؟ پس چه سودی دارد که بشارتی وجود داشته باشد بر آنچه که در شب نوزدهم مقدر می شود؟
بنابراین ، گذشته از آنکه این احتمال مستند به فرمایشات معصومین (ع) نیست ، نفس عمل نیز امری لاطایل بنظر می رسد.

اشکال دومی که بر این قول وارد است اینست که اساساً روایات وارد شده در این زمینه (که مورداستناد مدعیان است) یا اصلاً سند ندارد و یا بصورت مرسل وارد شده است. مانند آن روایتی که سید بن طاووس در اقبال نقل کرده ، آنجا که می نویسد:
«اَقُولُ وَ وَجَدتُ فی رِوایَتهٍ اُخری ما هذا لَفظُها : قالَ کُمِیلِ بنِ زِیاد کُنتُ جالساً مَعً مَولای ... ما مِن عَبدٍ اِلّا وَجمیعُ ما یَجری عَلَیه مِن خیرٍ و شرٍ مَقسومٌ لَهُ فی لَیلَه النّصفُ مِن شَعبان اِلی آخِرِ السّنه»
اقبال ص 706
ترجمه :
روایت دیگری را یافتم که عبارات آن چنین است : کمیل بن زیاد گفت که در کنار مولایم امیرالمؤمنین (ع) نشسته بودم... ( علی (ع) فرمود ): هیچ بنده ای نیست مگر اینکه تمام آنچه که از خیر و شر تا پایان سال بر او وارد خواهد در شب نیمه شعبان برای او مشخص می شود.
یا در جاری دیگر می نویسد:
«وَجَدنا ذلِکَ فی کُتُبِ العِبادات وًضَمانِ فاتِح الابوابِ الرَّحَمات قال: قال رَسُول الله (ص) : کُنتُ نائِماً لَیلَه النًّصف مِن شَعبان فأتانی جَبرَئیلُ... یُثبتُ الله فیها الاجال و یُقَسِّمُ فیها الارزاق مِنَ السِّنَتِه الی السِّنَته و یُنَزِّلُ ما یُحدِثُ ی [الی] السّنه کُلِّها»
اقبال ص 699
ترجمه:
در برخی کتابهای عبادات چنین یافتم که گفت پیامبر (ص) فرمود:در شب نیمه شعبان درخواب بودم که جبرئیل به سوی من آمد ... (تا اینکه گفت) : خداوند در این شب آجال وارزاق یکسال را تقسیم می کند و آنچه که در طول سال حادث می شود در این شب نازل می شود.
همچنین شیخ حر عاملی در وسایل روایتی را بصورت مرسل نقل می کند که آن روایت چنین است:
عن سَعدِبنِ سَعدِ عَن الرّضا (ع) قالَ کانَ عَلی (ع) لا یَنامُ ثَلاثَ لَیالٍ لَیلَه ثَلاثٍ و عشرین مِن شهرِ رَمَضان وَ لَیلَه الفِطر و لَیلَه النّصف مِن شَعبان و فیها تُقَسِّمُ الارزاق و الاجال وما یکون فِی السّنه
وسایل الشیعه ج8 ص 110 ح 10191
ترجمه :
امام رضا(ع) فرمود : امیرالمؤمنین علی (ع) در سه شب نمی خوابیدند ؛ شب بیست و سوم ماه رمضان و شب فطر و شب نیمه شعبان که آن شبیست که ارزاق و آجال و آنچه در طی سال واقع خواهد شد در آن تقسیم می شود.
شاید محکم ترین روایت در این زمینه روایت ابان بن تغلب باشد که شیخ طوسی آن را در مصباح نقل کرده که آنهم مرسل بنظر می رسد:

«روی حماربن عیسی عن ابان بن تغلب قال قال ابواعبدالله (ع) :
اَما تَعلمینَ اَیُّ لَیلَه هذِهِ لَیلَه النّصف مِنَ الشّعبان فیها تُقَسَّمُ الارزاق و فیها تُکتَبُ الاجال و فیها یُکتَبُ و ......... واِنّ الله تَعالی لَیَغفُرِ فی هذِهِ اللّیله مِن خَلقِهِ اکثر مِن عَدَدِ شَعرِ معزی ...... و یُنَزِّل الله تَعالی مَلائِکته مِنَ السّماء اِلَی الارض بحکمه»
مصباح المتهجد صص 2-841
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود : .... (پیامبر به عایشه فرمود :) آیا نمی دانی که امشب چه شبی است؟ امشب شب نیمه شعبان است ، شبی که روزیها در آن تقسیم می شود و آجال حجج ها نوشته می شود....

اشکال سومی که بنیان اعتقاد فوق را بر باد می دهد اینست که در مجامیع روایی ، روایات صحیح و مسلمی داریم که به صراحت ، امام معصوم (ع) عقیده فوق را نفی می کند. حتی خود سید بن طاووس (ره) پس از آنکه روایات را نقل می کند می نویسد:
«فَانَّ الخبرَ وُرِدَ صَحیحاً صًریحاً بِانّ آلاجال وَ ارزاق فی لَیلَه تِسعَ عَشَره و لَیلَه اِحدی وَ عِشرین و ثَلاث وَ عِشرین مِن شَهرِ رَمَضان»
اقبال ص 185
ترجمه:
روایت بصورت کاملاً صحیح و صریح وارد شده به اینکه آجال وارزاق در شب نوزدهم و بیست ویکم و بیست و سوم از ماه مبارک رمضان تقسیم می شود.
اساساً وی چون این دست از روایات را صحیح و معتبر می داند دست به تأویل و توجیه روایات پیشین می زند واحتمالات مختلف را بیان می کند. این روایات به قرار زیراست.

روایت اول:
محمد بن حمران عن ابی عبدالله (ع) قال: قلت له : ان الناس یقولون ان لیله النصف من شعبان تکتب فیه الاجال و تقسم فیه الارزاق و تخرج صکاک اسجاح
فقال: ما عندنا فی هذا شیء و لکن اذا کانت لیله تسع عشر من شهر رمضان یکتب فیها الاجال و یقسم فیها الارزاق و یخرج صکاک الحاج و یطلع الله علی خلقه فلا یبقی مومن الا غفرله الاشارب مسکر فاذا کانت لیله ثلاث وعشرین «فیها یفرق کل امر حکیم » امضاه ثم انهاه قال: قلت: الی من جعلت فداک؟
فقال: الی صاحبکم ولو لاذلک لم یعلم مایکون فی تلک السنه
بصایر الدرجات ص 22 روایت 11
باب مایلقی الی الائمه فی لیله القدر
ترجمه:
محمد بن حمران می گوید به امام صادق (ع) گفتم : مردم می گویند در شب نیمه شعبان آجال نوشته می شود و روزیها تقسیم می گردد حج رونده ها مشخص می گردند.
فرمود (ع): اینچنین چیزی در نزد ما نیست و لیکن هنگامی که شب نوزدهم ماه رمضان فرا رسد در آن آجال و ارزاق و حج رونده ها را می نویسند و خداوند به بندگانش توجه می کند ، پس هیچ مؤمنی نمی ماند مگر اینکه آمرزیده می شود الا خورنده مسکر (مست کننده) ، هنگامی که شب بیست و سوم فرا رسد در آن هر امر محکمی جدا می شود یعنی امضاء شده و واگذار می گردد.
گفتم به سوی چه کسی؟
فرمود : به سوی صاحب شما ، و اگر آن نباشد نمی داند که در طی سال چه واقع می شود.

روایت دوم:
عبدالله بن سنان قال : سألته عن النصف من شعبان فقال:
ماعندی فیه شیء و لکن لیله تسع عشر من شهر رمضان قسم فیها الارزاق و کتب فیها الاجال و خرج صکاک الحاج و اطلع الله الی عباده فغفر الله منهم الا شارب الخمر فاذا کانت لیله ثلاث و عشرین «فیها یفرق کل امر حکیم» ثم ینهی ذلک و یمضی.
قال قلت: الی من؟
قال : الی صاحبکم و لو لا ذلک لم یعلم
بصایر الدرجات ص 220 ح3
باب مایلقی الی الائمه فی لیله القدر
ترجمه: مانند روایت اول.


روایت سوم
علی بن الحسن بن علی بن فًضّال عن ابیه قال سَألتُ عَلّی بن مُوسَی الرّضا (ع) عَن لَیلَه النّصف مِن شَعبان فَقالَ هِیَ لَیلَه یُعتِقُ اللهُ فیهِ الرّقاب مِنَ النّار و یُغفِرُ فیها الذّنوُبَ الکبار.
قُلتُ : هَل فیها صَلاه زِیادَهٌ عَلی صَلاه سائِرِ اللَّیالی.
فقال: لَیسَ فیها شَیءٌ مُوَظَّفٌ وَلکِن اِن اَحبَبتَ اَن تَطَوَّعَ فیها بشَیءٍ فَعَلَیکَ بِصَلاهِ جَعفَرِبن ابی طالب (ع) و اَکثِر فیها مِن ذِکرِ الله وَالاِستغفار وَ الدُّما فَاِنَّ اَبی کانَ یَقولُ اَلدُّعا فیها مُستَجابٌ.
قُلتُ : اِنّ النّاسَ یَقوُلوُن اِنّها لَیلَه الصَّکاک
قال : تِلکَ لَیلَه القَدر فی شَهرِ رَمَضان
وسائل الشیعه ج8 ص 59 ح10089
همین روایت با سند دیگر در امالی شیخ صدوق
ص26-بالمجلس الثامن
ترجمه:
راوی می گوید از امام رضا(ع) در مورد شب نیمه شعبان پرسیدم ؛ فرمود (ع) : آن شبی است که خداوند بندگانش را از آتش جهنم می رهاند وگناهان کبیره را در آن می آمرزد.
گفتم : آیا نمازی اضافه بر آنچه در شب های دیگر آمده ، در این شب وجود دارد؟
فرمود : تکلیف واجبی در این شب وجود ندارد و لیکن اگر دوست داری به عبادت مشغول شوی بر تو باد به نماز جعفربن ابیطالب (ع) همچنین در این شب بسیار ذکر خدا و استغفار و دعا کن که همانا پدرم (ع) می فرمود دعا در این شب مستجاب است.
گفتم: همانا مردم می گویند که در این شب حج کنندگان مشخص می شوند ؟
فرمود : آن مربوط به شب قدر در ماه رمضان است.

این نشان می دهد که این اعتقاد ریشه در زمان خود ائمه (ع) دارد و عموم مردم گمان می کردند که شب نیمه شعبان همانند شب های قدر است ؛ لذا پیشوایان دین در عین اینکه فضیلت های این شب را ذکر می فرمودند اما آن را از لیالی قدر تفکیک می کردند.


اما حقیقت شب نیمه شعبان چیست؟
بحول وقوه الهی و با تأییدات امام عصر (عج) عرض می کنیم که با مداقه در احادیث وارده در فضیلت شب نیمه شعبان به نکات ظریف و لطیفی بر می خوریم. شب نیمه شعبان اگرچه «لیله القدر» نیست ولی در حقیقت و عظمت بی شباهت با آن هم نیست.
عظمت شام نیمه شعبان نه به سبب آن است که میلاد موعود انبیاء و اولیاء یعنی بقیه الله الاعظم (عج) در آن واقع شده است بلکه این خود فضیلتی دیگر از فضائل شب نیمه شعبان است. لذا در دعای وارده در این شب می خوانیم:

«اللّهم بِحَقِّ لَیلَتنا هذه و مَولوُدِها و حُجَّتِکَ وَ مَوعوُدِها اَلَّتی قَرَنتَ اِلی فَضلِها فَضلاً »
مصباح المتهجد صص 3-842
ترجمه :
خدایا بحق این شب و بحق حجت متولد شده دراین شب که بواسطه و فضیلتی دیگر بر فضایل این شب افزودی...

در چنین شبی بود که امیرالمؤمنین جبهه برخاک می سائید و دعای خضر (همان دعای کمیل) را زمزمه می کرد (مصباح المتهجد ص844) و روز را روزه می گرفت. زین العابدین (ع) شب نیمه شعبان که می شد اهل منزل را به دور خود جمع می کرد و آن شب را سه قسمت می کرد ، در قسمت اول نماز می خواند و نماز می خواندند ؛ در قسمت دوم دعا می فرمود و آمین می گفتند و در قسمت سوم استغفار می کرد و استغفار می کردند و حضرت دم صبح از خدا ، بهشت طلب می فرمود (وسائل الشیعه ج8 ص 110 ح 10192).
تمام ائمه معصومین چنین شبی را احیاء می کردند و به راز و نیاز با خالق بی نیاز می پرداختند. این فرمایش نورانی امیرالمؤمنین علی (ع) است که می فرمود دوست دارم مرد ، چهار شب در سال ، نفس خود را از امور مختلف فارغ گرداند و بین خود و خدای خود خلوت کند که یکی از آنها شب نیمه شعبان است.(وسائل الشیعه ج8ص109ح1019)
چرا که در چنین شبی خدا درهای رحمت و مغفرتش را به سوی بندگانش گشوده است و تعداد کثیری از اهل آتش را از آتش جهنم می رهاند (فرمایش امام رضا(ع) که گذشت) و بذات مقدسش سوگند خورده است که هیچ سائلی را نراند مگر آنکه بنده طلب معصیت کند. (مصباح المتهجد ص 831)
در فضیلت این شب همین بس که باقرالعلوم (ع) فرمودند :
«هِیَ اَفضَلُ لَیلَه بَعدَ لَیله القَدر» (مصباح المتهجد ص 831)
ترجمه: شب نیمه شعبان برترین شب ها پس از شب قدر است
چرا که خصوصیت شب قدر این بود که خداوند مقدرات همه امور را امضاء می فرمودند و لازم الاجراء می کرد. در شب نیمه شعبان هم خداوند مقدراتی دارد که به هر کس که بخواهد ، امضاء فرموده و عطا می کند. روی همین جهت در ادعیه وارده شده در این شب می خوانیم:
«وَلَکَ فی هذا اللّیل نَفَحاتٌ و جَوایِزٌ وَعَطایا و مَواهِبٌ تَمُنَّ بِها عَلی مَن تَشاءُ مِن عِبادِکَ و تَمنَعُها مَن لَم تُسبِق لَهُ العِنایَهُ مِنک ...»
مصباح المتهجد ص 833
ترجمه:
خدایا نسیم های رحمت تو در این شب می وزد ؛ خدایا تو در این شب جوایز وعطیه ها وموهبت هایی داری که به هر یک از بندگان که بخواهی عطا می کنی واز هر کس که نظر عنایتت را از او برداشته ای منع می کنی ...
اگر در مورد شب قدر فرمودند :
«فیها کُلُّ اَمرٍ حَکیم تَفرُقُ»
(که این جمله نشان دهنده حقیقت مقدرات است)
در مورد شب نیمه شعبان هم فرمودند :
«فَانَّکَ فی هذِهِ اللّیله کُلُّ اَمرٍ حَکیمٍ تَفرُقُ وَمَن تَشاءُ مِن خَلقِکَ تَرزُقُ»
(مصباح المتهجد صص4-843)
یعنی خدایا تو دراین شب نیز امورت را محتوم می گردانی ، لیکن نه برای همه کس ، بلکه برای هر که تو بخواهی.

شب نیمه شعبان شبی نیست که مقدرات همه عالم امضاء شود بلکه آن شبی است که خدای متعال عطایایی را برای برخی بندگانش کنار می گذارد و از کیسه فضلش به آنها مرحمت می کند لذا به ما فرمودند که در این شب از خدا بخواهید که :
«وًلا تُخیبَنَّنی مِن جَزیلِ قِسمِک فی هذِهِ اللّیله لِاهلِ طاعَتِک»
ترجمه :
خدایا در این شب مرا از آنچه که بین بندگان مطیعت تقسیم می کنی مرحوم مکن.
روی همین جهت است که امام باقر (ع) درمورد این شب فرمودند:
« عن ابی یحیی عن جعفر بن محمد الصادق (ع) قال:
سُئِلَ الباقِر (ع) عَن فًضلِ لَیلهِ النّصف مِن شَعبان فَقالَ هِیَ اَفضَلُ لَیلَه بَعدَ لَیلَه القَدر فیها یَمنَع الله العِباد فًضلَه و یَغفِرُهُم بِمَنّه فَاجتَهِدوا فی القُربه اِلَی الله تَعالی فیها فَانّها لَیلَه آتی الله عَزَّ و جَلَّ عَلی نَفسِه لا یَرُدُّ سائِلاً مالَم یَسئَالُ الله مَعصیتهً و اِنّها اللَّیله التّی جَعَلَهاَ الله لَنا اَهلَ البَیت بِازاء ما جَعَل لَیلهُ القَدر لِنَبیِّنا ...»
امالی شیخ طوسی ص 297
المجلس الحادی عشر.
ترجمه:
از امام (ع) در فضیلت شب نیمه شعبان سئوال شد. فرمود (ع) آن شب برترین شب ها بعد از شب قدر است. خداوند در آن شب از فضلش به بندگانش عطا می کند و منت نهاده و بندگانش را می بخشد. پس در آن شب بکوشید در تقرب به سوی خدا که همانا آن شبی است که خداوند به ذات مقدسش قسم یاد کرده است که سائلی را نراند مادام که طلب معصیت نکند و آن شبی است که خداوند آن را برای ما اهل بیت قرار داده است بازاء شب قدری که برای خاتم الانبیاء (ص) قرار داد.
اگر خوب در کلام باقر العلوم (ع) دقت کنیم متوجه می شویم که حضرت (ع) ، شب نیمه شعبان را حتی از شب بیست و یکم هم برتر می داند چرا که در این شب (مانند لیله القدر) خداوند نقداً به بندگانش تفضل خواهد کرد درحالکیه در شب بیست و یکم امضای مقدرات به شب قدر موکول می شود وچطور اینگونه نباشد درحالیکه خداوند این شب را بازاء «لیله القدر» ی که به پیامبرش داد به اوصیاء او عطا کرده است.
بناء علی هذا اگر چه احتمال اول سید درست نبود ولی احتمال دوم او قرین به صواب است. وی بلافاصله پس از بیان احتمال اول می نویسد:
«... اَو یَکوُنُ فی تِلکَ اللّیله تُکتَبُ آجالُ قَومٍ و تُقَسِّمُ اَرزاقُ قَومٍ و فی هذِهِ لَیلَهُ تِسعَ عَشَره تُکتَبُ آجالُ الجمیع و اَرزاقُهُم...»
اقبال ص 185
ترجمه :
یا ممکن است درآن شب آجال و ارزاق عده ای نوشته و تقسیم شود و در شب نوزدهم آجال و ارزاق همه مردم.

با توجه به مطالب طرح شده می توان قضاوت کرد که چرا ائمه هدی (ع) اینقدر مصر بودند که شب نیمه شعبان را از شب های قدر تفکیک کنید و اگر آن روایت هایی که می فرمود :
«فیها تُقَسِّمُ الارزاق و فیها تُکتَبُ الاجال و فیها یُکتَبُ وَفداُ ......»
را صحیح فرض کنیم ، می توانیم این گونه توجیه کنیم که از آنجا که در این شب خوان نعمت الهی گسترده است و به برخی رزق واسع می دهد و به برخی طول عمر با عزت می دهد و از برخی رفع شرور می کند و ....
می توان امشب را هم شب تقسیم ارزاق ونوشته شدن اجلها و غیره دانست.



۱۳۸۸/۰۹/۳۰

معرفت شب قدر (بخش چهارم)

رابطه شب قدر با بداء

این موضوع را بعدا تکمیل خواهم کرد. ان شاء الله

۱۳۸۸/۰۶/۲۰

معرفت شب قدر (بخش سوم)

فلسفه احیاء چند شب
تا اینجا اجمالاً دانسیم که شب قدر ، شبیست که امور یکسال در آن امضاء می شود و آن شب، در ماه مبارک رمضان و به احتمال قریب به یقین در شب بیست و سوم آن واقع شده است.
سئوال مهمی که ممکن است در اینجا به ذهن خطور کند اینست که با توجه به اینکه لیله القدر یک شب بیش نیست، پس چرا در ماه مبارک رمضان براحیاء چند شب تأکید شده است.
مثلا امام صادق (ع) فرمود:
اِغتَسِل لَیله تِسعَ عَشرَهَ مِن شَهرِ رَمَضَان و اِحدی وَ عشرین وَ ثَلاث و عِشرین و اَجحد اَن تَحیُیهما.
بحار الانوار ج94 ص8 باب 52 روایت 11 به نقل از الهدایه
ترجمه: در شب های نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم غسل کن و تلاش کن که آن دو شب را (شب بیست و یکم و شب بیست و سوم) احیاء کنی.
اساساً چرا شب قدر بین چند شب پنهان شده است و ائمه هدی (ع) در پاسخ به سوالی مبنی بر تعیین آن شب می فرمودند:
«ما الیسر لیلتین فیما تطبلب»
بحار ج 94صص2-3 روایت 4 باب 52 به نقل از مجالس شیخ
ترجمه: چه سهل است احیاء آن در شب (بیست و یکم و بیست و سوم) برای درک شب قدر(1)
(1- امروزه در میان شیعیان احیاء سه شب در ماه مبارک رمضان یعنی شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوم به عنوان یک سنت حسنه جا افتاده است ، لیکن صاحب این قلم ، روایت معتبری که دال بر «احیاء» شب نوزدهم باشد را مشاهده نکرده است. اساساً این شب (در روایات معتبر) بعنوان یکی از شب های احتمالی لیله القدر هم معرفی نشده است بلکه تأکید بیشتر بر شب بیست و یکم و بیست و سوم بوده است همانگونه که در روایت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) آمده است. لذا در دو روایت فوق، امام ع بر احیای شب بیست و یک و بیست و دوم تاکید میورزند. در عین حال بدلیل اهمیت شب نوزدهم، اعمال مختلفی از جمله غسل برای آن ذکر شده است)

آیا همه اینها به خاطر اینست که چند شب احیاء بشود تا یک شب قدر مجهولی درک بشود؟ ، یا در این سفارشات راز و رمزهای دیگری نهفته است؟
به نورانیت معارف نقیه اهل بیت (ع) می توان دریافت که این تأکیدات به سبب اسرار پشت پرده ایست که این شب ها با خود دارند. بیین این اسرار نیاز به مقدماتی دارد که ذیلاً آورده می شود:

مراتب تقدیر
همانطور که پیشتر گفته شد هر امری را که ذات اقدس احدیت بخواهد در عالم جاری کند مورد تقدیر الهی واقع می شود. اگر چه او قادر است که همه امور را دفعتاً به کمال قضای خویش برساند اما سنت الهی بر این تعلق گرفته است که مقدرات او مراتب مختلفی را طی کنند. از این مراتب در لسان روایات تعبیر به مشیت ، اراده ، تقدیر و قضاء شده است.
گفتگوی معلی بن محمد با امام (ع) به زیبایی مبین این حقیقت است:
معلی بن محمد قال : سُئِلَ الْعَالِمُ ع كَيْفَ عِلْمُ اللَّهِ قَالَ عَلِمَ وَ شَاءَ وَ أَرَادَ وَ قَدَّرَ وَ قَضَى وَ أَمْضَى فَأَمْضَى مَا قَضَى وَ قَضَى مَا قَدَّرَ وَ قَدَّرَ مَا أَرَادَ کافی ج 1 صص 9-148 باب البداء
ترجمه: از امام ع سوال شد علم خدا چگونه است؟ امام ع فرمود: خداوند می داند و سپس مشیت می کند و سپس اراده می کند و سپس تقدیر می کند و سپس مورد قضا قرار می دهد و آنگاه امضاء می نماید. پس امضای الهی مبتنی بر قضاء و قضاء مبتنی بر تقدیر و تقدیر مبتنی بر اراده است (یعنی یکی پس از دیگریست)
حال اگر جایگاه شب قدر و نقش آن در تقدیر امور بدرستی دانسته شود ، اهمیت لیالی دیگر (که توصیه بر احیاء آن شده است) آشکار می گردد.
همانگونه بارها تذکر داده شد، شب قدر ، شب تقدیر امور نیست ؛ در آن شب، امور عالم مورد قضای پروردگار واقع نمی شود بلکه شبی است که مقضیات پروردگار به امضاء رسیده و محتوم می شوند و جهت اجراء به حجت عصر «صلوات الله علیه» ابلاغ می گردد.
گفتگوی امام صادق (ع) با محمد بن حمران تأکید بر همین مهم است:
فَاِذا کانَت لَیلَه ثَلاث وَ عِشرین فیها «یُفرَقُ کُلُّ اَمرٍ حَکیم» اَمضاه ثُمَّ اَنهاه قالَ قُلتُ اِلی مَن جعلتُ فداک؟ فَقال اِلی صاحِبِکُم وَلَو لا ذلِکَ لَم یَعلَم ما یَکَونُ فی تِلکَ السّنه
بصایر الدرجات ص 222 روایت 11 باب مایلقی الی الائمه فی لیله القدر
ترجمه: هنگامی که شب بیست و سوم فرا رسد ، هر امر محکمی در آن جدا می شود ، (جدا می شود یعنی خداوند آنها را) امضاء نموده و سپس واگذار می نماید.
گفتم : به چه کسی فدایت شوم؟
فرمود : به صاحب شما ؛ و اگر آن امر نباشد امام شما آنچه که در طی سال واقع می شود نمی داند.

آیه مورد استشهاد امام صادق ع (فیها یفرق کل امر حکیم)، به خوبی تبیین کننده ماهیت آن شب است. شب قدر، شب تحکیم امور نیست، بلکه شب تفریق آنهاست.
تحکیم (به تعبیر قران) یا ابرام (به تعبیر برخی روایات که نمونه آن گذشت) به معنای همان «قضا»ی الهی است. این تحکیم در شب قدر رخ نمی دهد؛ بلکه در شب قدر امور مبرم و محکم و آنها که مورد قضای الهی قرار گرفته اند، تفریق می شوند. تفریق به معنای «جدایی» است. یعنی از ظرف قضای الهی، تعدادی از آنها جدا شده و برای احرا، مهر تایید می خورند. بنابراین، مراحل پیش از امضاء را باید در زمانهایی پیش از شب قدر جستجو کرد.
مطابق فرمایشات ائمه هدی ع، «تقدیر» و «تحکیم» امور در شب های نوزدهم و بیست و یکم ماه مبارک رمضان واقع می شود. در شب نوزدهم خدای متعال آنچه را که بخواهد مقدر می فرماید. در شب بیست و یکم، از مجموعه مقدرات، آنچه را که بخواهد به قضاء خویش رسانده و به بیان دیگر آخرین مرتبه تقدیر را در مورد آن به انجام می رساند.
در عین اینکه در شب بیست و یکم، امر پروردگار محکم و مبرم شده است ؛ لیکن تحقق آن هنوز قطعی نیست و این همان چیزیست که در شب بیست و سوم ماه رمضان، یعنی شب قدر، انجام می شود. تمام این تفصیلات را می توان به نحو اجمال در حدیث نورانی زراره از امام صادق (ع) مشاهده کرد :
اَلتَقدیر فی لَیلَه تِسعَ عَشَرَه وَ الاِبرام فی لَیلَه اِحدی وَ عِشرین وَ الاِمضاء فی لَیلَه ثلاث وَ عِشرین
کافی ج4 ص 159 روایت 9 باب فی لیله القدر
ترجمه: تقدیر امور در شب نوزدهم و محکم کردن آن در شب بیست و یکم و امضای آن در شب بیست و سوم است.

با عنایت به مطالب فوق به خوبی می توان فهمید که آن ذوات مقدسه (ع) با پنهان نگاه داشتن شب قدر، این لطف را در حق همگان روا داشته اند تا با احیاء چند شب، خود را مهیای لحظه تعیین سرنوشت یکسالشان کنند. شاید یکی از دلایلی که خدای متعال روزه این ماه رو بر بندگانش واجب کرده اینطور قابل تبیین باشه که، در این ماه، باری تعالی مقدرات یکسال آنها را تعیین خواهد نمود، اما این فرصت اجباری رو برای آنها فراهم کرده که شکم از طعام خالی دارند، رقت قلب بیشتری پبدا کرده، بسوی حضرت دوست گامی برداشته، ابتدا خود رو در زیر باران رحمت و مغفرت خدا شستشو بدهند و سپس نظاره گر امضای مقدرات یکسال خود باشند. حال ببین اگر روزه این ماه کریم نبود، با کوله بار گناه و غفلتی که با خود جمع کرده بودیم، چه سال جدیدی برای ما مقدر میشد؟!!

۱۳۸۸/۰۶/۱۶

معرفت شب قدر (بخش دوم)

شب قدر در چه ماهی و چه شبی است؟
قرآن کریم با دو آیه ماه مربوط به شب قدر را معرفی می کند. در سوره قدر می فرماید :
«انا انزلناه فی لیلة القدر» (قدر /1)
ترجمه: ما قرآن را در شب قدر نازل کریم.
در سوره بقره می فرماید:
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره / 185)
ترجمه: ماه رمضانی که قرآن در آن نازل شده است.
قران که محکم ترین حجت خدا در فهم آموزه های دینی ماست ، با این دو آیه به ما می فهماند که شب قدر در ماه مبارک رمضان است ؛ چون از یکسو می فرماید «ما قران را در شب قدر نازل کریم» و از سوی دیگر می فرماید : «قران در ماه رمضان نازل شده است». اما اینکه شب قدر کدام یک از شب های ماه رمضان است را باید در روایاتی که بدست ما رسیده است جستجو کرد این مجموعه روایات را می توان به سه دسته تقسیم کرده و بررسی نمود:

دسته اول :
روایات شاذ و نادریست که هر یک صریحاً یا محتملاً شبی را بعنوان شب قدر معرفی می کنند که با اکثریت روایات همخوانی ندارند. مانند روایت ابوذر از پیامبر اکرم (ص) که شب قدر را یکی از ده شب اول ماه رمضان می داند. یا روایت عباده بن صامت از سول خدا (ص) که شب قدر را یکی از شب های بیست و پنجم و بیست وهفتم و بیست و نهم و یا شب آخر ماه رمضان معرفی می کند. طیف متنوعی از این روایات را مرحوم سید بن طاووس (ره) در اقبال صص 7-66 آورده است.
تحقیقاً می توان گفت که قاطبه این روایات (که عمدتاً هم مربوط به روایات عامه است) یا بدون سند هستند یا بنحو مرسل وارد شده اند و یا ضعیف می باشند.
لذا هیچ یک از علمای امامیه ، در طول تاریخ ، اعتنایی به این دسته از روایات نداشته و بر اساس آن حکم نکرده است.

دسته دوم:
مربوط به روایاتیست که امام (ع) بجای اینکه یک شب یا یکی از چند شب را بعنوان شب قدر معرفی کند ، می فرماید : «هی اول لیله من السبع الاواخر» یعنی شب قدر ، شب اول از هفت شب آخر است.
مشکلی که این دسته از روایات ایجاد می کنند اینست که شب قدر وابسته به طول ماه می شود ؛ یعنی اگر ماه بیست و نه روز باشد ، شب قدر ، شب بیست و سوم و اگر سی روزه باشد ، شب بیست و چهارم خواهد بود. اما این دسته از روایات نیز قابل مناقشه است.
اولاً : تعداد این روایات بسیار محدود است و با تفحصی که نگارنده در مجامع روایی شیعه داشت تنها سه روایت مشاهده شد که به قرار زیر است:

روایت اول :
زراره عن عبدالواحد بن المختار قال :سألت ابا جعفر (ع) عن لیله القدر. فقال اخبرک و الله ثم لا اعمی علیک هی اول لیله من السبع الاواخر. اقبال ص206 الباب السابع و العشرون
ترجمه: از امام باقر ع در مورد شب قدر پرسیدم. فرمود به خدا قسم به گونه ای به تو خبر میدهم که دیگر هیچگاه بر تو پنهان نماند. آن، شب اول از هفت شب آخر ماه رمضان است.

روایت دوم :
[ اصبغ بن نباته عن علی (ع)] قال السائل بَیٌنها فی ای لیله اقصدها قال : اطلبها فی سبع الاواخر والله لئن عرفت اخر السبعه لقد عرفت اولهن و لئن عرفت اولهن لقد اصبت لیله القدر. قال : ما افقه ما تقول .... فقال (ع) ... فانظر فاذا مضت لیله ثلاث و عشرین من شهر رمضان فاطلبها فی اربع و عشرین و هی لیله السابع و معرفه السبعه ... الغارات ج 1 صص 110-107
ترجمه: شخصی از امیرالمومنین ع پرسید در چه شبی بدنبال شب قدر باشم؟ فرمود: آنرا در هفت شب آخر طلب کن. بخدا قسم اگر آخر این هفت روز را بشناسی به تحقیق که شب اول آنرا هم خواهی شناخت و اگر شب اول را شناختی، هر آیینه شب قدر را درک کرده ای.

روایت سوم:
عن عبداله قال ، قال رسول الله (ص): من كان منكم ملتمساَ ليله القدر فليلتمسها في العشر الا واخر فَاِن ضَعٌفَ او عَجَزَ فلا يغلبن علي السبع البوافي. مستند/ک الوسال ج7 ص476 ح8698-32
ترجمه: هر کس از شما بدنبال شب قدر می گردد، پس در ده شب آخر آنرا دنبال آن باشد. پس اگر توانایی بر آن نداشت هفت شب آخر را از دست ندهید.

ثانیاً :روایت دوم و سوم بدون سند است و تنها روایت اول را سید بن طاووس با اسناد خود از زراره نقل کرده است.

ثالثاً : مرحوم سید بن طاووس (ره) پس از نقل روایت فوق می نویسد:
این روایات را می توان این گونه توجیه کرد که بیان امام (ع) مربوط به ماههای بیست و نه روزه بوده است. در این صورت این دسته از روایات با روایات دسته سوم که اکثریت روایات را تشکیل می دهد هماهنگ خواهد شد. متن عبارت سید چنین است :
«اقول لعله قد اخر عن شهر کان تسعه و عشرین یوماً لاشی ماعرفت ان لیله اربع و عشرین و هی غیر مفرده فما یحتمل ان تکون لیله القدر و وجدت بعد هذا التاویل فی الجزء الثالث من جامع محمد بن الحسن القمی لما روی منه هذا الحدیث فقال ماهذا لفظه:« عن زراره قال: کان ذلک الشهر تسعه و عشرین یوماً» اقبال ص 206 الباب السابع و العشرون
ترجمه: ... بعد از این تاویل در جلد سوم از جامع روایی محمد بن حسن قمی حدیثی دیدم که متنش چنین است: زراره گفت آن ماه بیست و نه روزه بود.

دسته سوم :
این گروه از روایات همان طیف غالبی است که شب قدر را یکی از دو شب بیست و یکم و یا بیست و سوم معرفی می کند و در برخی احادیث آن تأکید بلکه تصریح بر شب بیست و سوم شده است. برخی از این روایات که درمنابع معتبر شیعه آمده به قرار زیر است:

روایت اول:
زراره عن ابی جعفر (ع) ، قالَ سَألتهٌ من لَیلَه القَدر قالَ:هی اِحدی و عشرین او ثَلاث وعِشرِین. قلتٌ الَیسَ اِنًّما هِيَ لَيلهُ ؟ قالَ بَلي. قلت فَاخبِرني بها. قال و ما عليك اَن تَعمَلَ خيرً فٍي لَيلَتَين. بحار الانوار ج 94ص 4 باب 52 به نقل از مجالس شيخ
ترجمه: زراره مي گوید از امام باقر (ع) در مورد شب قدر پرسیدم ، حضرت فرمود :
بیست و یکم و بیست و سوم
-گفتم : مگر نه اینست که شب قدر یک شب بیش نیست؟
-فرمود : آری.
گفتم : پس مرا نسبت به آن آگاه کن.
فرمود : چه اشکالی دارد که کار خیری را در دو شب انجام دهی.

روایت دوم:
قاسم بن محمد علی قال کنت عند ابی عبدالله (ع) فقال له ابو بصیر: مَا اللیله الّتی یُرجی فیها ما یُرجی. قال فِی اِحدی و عشرین او ثلاثَ و عِشرین. قال فًاِن لًم اًقوِ عًلی کِلیتهما. قال ما اًیسًرُ لَیلًتًن فیما تًطلبُ.
بحار الانوار ج 94 صص 3-2 روایت 4 باب 52 به نقل از مجالس شیخ
ترجمه: ابوبصیر از امام صادق (ع) پرسید شب قدر در چه شبی است؟
- حضرت فرمود : در شب بیست و یکم یا بیست و سوم.
- ابوبصیر گفت اگر نتوانستم هر دوشب را درک کنم ؟ (تلویحاً از حضرت می خواهد که یک شب را مشخص کند)
- فرمود : چه ساده است تلاش در دو شب برای رسیدن به آنچه که می خواهی.

روایت سوم:
محمد بن مسلم عن احد هما (ع) ، قال ..... لًیلًه ثًلاث و عِشرین یُرجی فیها لًیلًه القًدر. تهذیب ج 1ص 114 روایت 34
ترجمه: امام صادق یا امام باقر (ع) فرمود :....... شب قدر امید می رود که در شب بیست و سوم باشد.

روایت چهارم:
اسحاق بن عمار (عن ابی عبدالله (ع) ) ..... و فی لیله ثًلاث و عشرین یُمضی ما اًرادً الله عزّوجل مِن ذلک وً هِی لیلهُ القًدرِ التّی قال الله عزّوجل «خًیرٌ مِن الفِ شًهر». الکافی ج4 ص 158 ح 8
ترجمه: امام صادق (ع) فرمود : ... و در شب بیست و سوم ، خدای عزوجل آنچه را که اراده فرموده است امضا می کند و آن همان شب قدریست که خداوند در مورد آن فرمود : «بهتر از هزار شب».

لذا تقریباً قاطبه علمای شیعه در طول تاریخ بر این قول اتفاق داشته اند که شب قدر همان شب بیست و سوم است. روی همین جهت رئیس المحدثین ، صدوق «اعلی الله مقامه الشریف» ، فرمودند :
اِتفقَ مَشایخُنا رض اللهُ عَنهُم فی لیله القَدرِ علی اَنَّها لَیلَه ثلاث و عشرین مِن شَهرِ رَمَضان و الغُسل فیها مِنَ اوّلِ الّلیل و هُوَ یَجزی الی آخِره. بحار الانوار ج 94 ص 16 باب 52
ترجمه: اساتید ما که رضایت خدا شامل حال آنها باد ، اتفاق کردند که شب قدر همان شب بیست و سوم است و غسل در آن شب از اول تا به آخر شب جایز است.

مطلبی که در اینجا اهمیت زیادی دارد اینست که مطرح شدن شب های دیگر در کنار شب قدر مثل شب نوزدهم و شب بیست و یکم صرفاً بخاطر پنهان نگاه داشتن شب قدر بوده است یا وجوه دیگری هم دارد ؟ آیا دستورات مؤکد بر احیاء این شب ها بدین جهت است که در میان چند شب ، یک شب قدر مجهولی هم درک شود یا در این سفارشات راز و رموزهای دیگری نهفته است؟ ادامه دارد انشاء الله.

۱۳۸۸/۰۶/۱۱

معرفت شب قدر (بخش اول)

پیش درآمدی بر حقیقت شب قدر
نظامی خلقتی را که خدای متعال طراحی فرموده است دو بعد دارد: یکی «ملک» و دیگری «ملکوت». جنبه ملکی خلقت همان است که در جهان خارج میبینیم. تمام آنچه که تحقق عینی و خارجی به خود گرفته است، عالم ملک را تشکیل می دهد. از آنطرف عالم ملکوت، عالمی است که پشت پرده جهان ملک را شکل می دهد.تمام حقایق عینی عالم ملک و آنچه که هنوز در آن ظاهر نشده است، یک تحقق علمی در عالم ملکوت دارد. اینکه شاعر گفته است: صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی، اشاره به همین مطلب است.
با طرح مثالی، این مطلب بهتر روشن می شود. فرض کنید میخواهید وسیله ای را بسازید. پس از تصمیم به ساخت آن وسیله، دهها طرح در ذهن شما شکل میگیرد. اما سرانجام یک طرح را تایید کرده و بر اساس آن وسیله مورد نظر را می سازید. وسیله ساخته شده یک حقیقت ملکی است و طرحهایی که در ذهن شما بوده و هست حقایقی ملکوتی هستند.
وقتی به قران مراجعه کنیم همین تعابیر را خواهیم دید.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (آل عمران/189)
فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (یس/83)
عالم ملکوت در قران با تعابیر دیگری نیز آمده است مانند «عرش»، «کرسی»، «کتاب مبین»، «امام مبین» و … ؛ و این کلمات بارها در قران بیان شده است، که نشانگر اهمیت موضوع «ملکوت» در معارف قرانیست.
برای فهم بهتر عالم ملکوت، به بیانی ساده میتوان آنرا «عالم مقدرات» خدای متعال نامید. تمام اشیاء و اموری که در عالم ملک تحقق میابد قبل از آن مورد قضا و قدر الهی قرار گرفته اند. نه تنها قضا و قدر، بلکه سلسله مراتبی است که در روایات تعبیر به مشیت، اراده، تقدیر، قضاء و امضاء شده است. صادق آل محمد ع فرمود:
«لایکون شَییٌ فی الارضِ و لا فی السَّماءِ اِلّا بهذهِ الخصالِ السَّبع بِمَشیَّهِ وَ ارادة و قَدَرَ و قَضاءِ و إذنِ و کتابٍ و اَجَلٍٍ مَن زَعَمَ اًََنّهُ یًَقدِرُ عَلی نَقض واحدة فَقَد کفر.» اصول کافی ج1ص149روایت اول
ترجمه: هیچ چیزی در آسمان و زمین تحقق پیدا نمی کند مگر به هفت ویژگی: به مشیت و اراده و قدر و قضاء و اذن و کتاب و اجل. هر کس گمان کند که می تواند یکی از این موارد را حذف کند، به تحقیق که کافر شده است.
هر یک از تعابیر فوق با یکدیگر متفاوت می باشد که در روایات بدان اشاره شده است. اما اجمالا باید اشاره کرد که تفاوت در این مراتب مانند تفاوت در مراحل طراحی یک شیء توسط یک مهندس است. مهندس مکانیکی که میخواهد مثلا یک اتومبیل را بسازد ابتدا باید در ذهن خود «تصمیم به ساخت» آن بگیرد. این «تصمیم اولیه» و مجمل همان «مشیت» است. هیچ جزییاتی از آن شیء در این مرحله وجود ندارد. ممکن است در نهایت ماشین بزرگی شود یا کوچک، سفید رنگ شود یا سیاه و … . این تصمیم اولیه توسط مهندس مکانیک به مرور پخته میشود تا اینکه تمام جزییات آن در آمده و به صورت کامل مستند سازی و آماده پیاده سازی در خط تولبد می شود. این مرحله معادل عبارت «قضاء» می باشد.
پس از طراحی و مستند سازی کامل اتومبیل، برای پیاده سازی آن در خط تولید نیاز به تاییدیه نهایی و امضای مهندس طراح می باشد. پس از امضاء مستندات برای پیاده سازی به خط تولید فرستاده میشود. این تاییدیه معادل عبارت «امضاء» و یا طبق روایت فوق «اذن» می باشد.
برگردیم به موضوع شب قدر. این شب همانطور که از نام آن پیداست، مرتبط با مقدرات الهی می باشد. اما با کدام یک از پنج مرحله فوق الذکر (از مشیت تا امضاء) در ارتباط است؟ آری شب قدر، شب حلقه آخر از سلسله مقدرات الهی است. شبی است که عالم ملکوت به عالم ملک متصل می شود. شب قدر، شب امضای نهایی مقدرات الهی است. شبی است که مقدرات یکسال عالم تصویب شده و به امضای الهی می رسد. شبی است که در آن ملائکه و روح به زمین نازل شده و آنچه برای اجرا در سال آینده به امضای الهی رسیده است به حجت خدا بر روی زمین تقدیم میکنند. امام صادق ع در توصیف این شب به محمد بن حمران فرمود:
فَاِذا کانَت لَیلَه ثَلاث وَ عِشرین فیها «یُفرَقُ کُلُّ اَمرٍ حَکیم» اَمضاه ثُمَّ اَنهاه قالَ قُلتُ اِلی مَن جُعلتُ فداک؟ فَقال اِلی صاحِبِکُم وَلَو لا ذلِکَ لَم یَعلَم ما یَکَونُ فی تِلکَ السّنه. بصایر الدرجات ص 222 روایت 11 باب مایلقی الی الائمه فی لیله القدر
هنگامی که شب بیست و سوم فرا رسد ، هر امر محکمی در آن جدا می شود ، امضاء نموده و سپس واگذار می نماید.
گفتم : به چه کسی فدایت شوم؟
فرمود : به صاحب شما ؛ و اگر آن امر نباشد امام شما آنچه که در طی سال واقع می شود نمی داند.

۱۳۸۸/۰۶/۰۲

ماه خدا به سوی شما آمد

ماه رمضان با همه زیباییهاش و با یک آغوش رحمت و مغفرت یکبار دبگه به سوی ما رو آورد. آره! اون خودش به سوی ما اومد و ما رو مجذوب نگاه پر مهرش کرد. حالا این گوی است و این میدان. این ماه مبارک آغوش به روی تک تک ما گشوده تو خواه دامن دامن خوشه چینی کن و خواه عمر را به غفلت بگذران.
به هرحال همه مون میدونیم توفیق بیدار شدن در سحر و خواندن نماز صبح اول وقت و احیانا ادای نوافل (نافله شب و نافله صبح) ، چیزی نیست که به این راحتی در طول سال موفق به انجام اونها بشیم. ولی وقتی ماه رمضان به تو روی بیاره همه اینها رو هم با خودش داره.
خیلی از دوستان خدا در این ماه از فرصت استفاده می کنند و 11 رکعت نماز شبشون رو هم قبل از اذان صبح میخونن. اما اگر شما هم مثل من سحرها وقت کم میارید و تا دقیقه 90 مشغول خوردن و دویدن و مسواک زدن و ... هستید از یه نافله، غفلت نکنید و اون «نافله صبح» هست.
نافله صبح دو رکعت نماز است که قبل از نماز صبح خونده میشه. البته فرموده اند در صورتی که تا پیدا شدن سرخی مشرق تاخیر بیافتد بهتر است بعد از نماز صبح خونده بشه (ر.ک رساله عملیه)
این دو رکعت نماز همونه که خدای متعال در قران پیامبر رو امر به اون فرموده:
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (طور: 49)
یعنی بخشی از شب را به تسبیح مشغول باش (نماز شب) و همچنین هنگام ناپدید شدن ستارگان (نافله صبح).
حضرت رضا ع در تفسیر آیه فوق فرمودند: ادبار النجوم ركعتين قبل صلوة الصبح (نورالثقلبن ج5 ص143)
یعنی مراد از تسبیح در هنگام ناپدید شدن ستارگان، دو رکعت نافله قبل از نماز صبح است.
التماس دعا.