۱۳۸۸/۰۶/۲۰

معرفت شب قدر (بخش سوم)

فلسفه احیاء چند شب
تا اینجا اجمالاً دانسیم که شب قدر ، شبیست که امور یکسال در آن امضاء می شود و آن شب، در ماه مبارک رمضان و به احتمال قریب به یقین در شب بیست و سوم آن واقع شده است.
سئوال مهمی که ممکن است در اینجا به ذهن خطور کند اینست که با توجه به اینکه لیله القدر یک شب بیش نیست، پس چرا در ماه مبارک رمضان براحیاء چند شب تأکید شده است.
مثلا امام صادق (ع) فرمود:
اِغتَسِل لَیله تِسعَ عَشرَهَ مِن شَهرِ رَمَضَان و اِحدی وَ عشرین وَ ثَلاث و عِشرین و اَجحد اَن تَحیُیهما.
بحار الانوار ج94 ص8 باب 52 روایت 11 به نقل از الهدایه
ترجمه: در شب های نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم غسل کن و تلاش کن که آن دو شب را (شب بیست و یکم و شب بیست و سوم) احیاء کنی.
اساساً چرا شب قدر بین چند شب پنهان شده است و ائمه هدی (ع) در پاسخ به سوالی مبنی بر تعیین آن شب می فرمودند:
«ما الیسر لیلتین فیما تطبلب»
بحار ج 94صص2-3 روایت 4 باب 52 به نقل از مجالس شیخ
ترجمه: چه سهل است احیاء آن در شب (بیست و یکم و بیست و سوم) برای درک شب قدر(1)
(1- امروزه در میان شیعیان احیاء سه شب در ماه مبارک رمضان یعنی شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوم به عنوان یک سنت حسنه جا افتاده است ، لیکن صاحب این قلم ، روایت معتبری که دال بر «احیاء» شب نوزدهم باشد را مشاهده نکرده است. اساساً این شب (در روایات معتبر) بعنوان یکی از شب های احتمالی لیله القدر هم معرفی نشده است بلکه تأکید بیشتر بر شب بیست و یکم و بیست و سوم بوده است همانگونه که در روایت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) آمده است. لذا در دو روایت فوق، امام ع بر احیای شب بیست و یک و بیست و دوم تاکید میورزند. در عین حال بدلیل اهمیت شب نوزدهم، اعمال مختلفی از جمله غسل برای آن ذکر شده است)

آیا همه اینها به خاطر اینست که چند شب احیاء بشود تا یک شب قدر مجهولی درک بشود؟ ، یا در این سفارشات راز و رمزهای دیگری نهفته است؟
به نورانیت معارف نقیه اهل بیت (ع) می توان دریافت که این تأکیدات به سبب اسرار پشت پرده ایست که این شب ها با خود دارند. بیین این اسرار نیاز به مقدماتی دارد که ذیلاً آورده می شود:

مراتب تقدیر
همانطور که پیشتر گفته شد هر امری را که ذات اقدس احدیت بخواهد در عالم جاری کند مورد تقدیر الهی واقع می شود. اگر چه او قادر است که همه امور را دفعتاً به کمال قضای خویش برساند اما سنت الهی بر این تعلق گرفته است که مقدرات او مراتب مختلفی را طی کنند. از این مراتب در لسان روایات تعبیر به مشیت ، اراده ، تقدیر و قضاء شده است.
گفتگوی معلی بن محمد با امام (ع) به زیبایی مبین این حقیقت است:
معلی بن محمد قال : سُئِلَ الْعَالِمُ ع كَيْفَ عِلْمُ اللَّهِ قَالَ عَلِمَ وَ شَاءَ وَ أَرَادَ وَ قَدَّرَ وَ قَضَى وَ أَمْضَى فَأَمْضَى مَا قَضَى وَ قَضَى مَا قَدَّرَ وَ قَدَّرَ مَا أَرَادَ کافی ج 1 صص 9-148 باب البداء
ترجمه: از امام ع سوال شد علم خدا چگونه است؟ امام ع فرمود: خداوند می داند و سپس مشیت می کند و سپس اراده می کند و سپس تقدیر می کند و سپس مورد قضا قرار می دهد و آنگاه امضاء می نماید. پس امضای الهی مبتنی بر قضاء و قضاء مبتنی بر تقدیر و تقدیر مبتنی بر اراده است (یعنی یکی پس از دیگریست)
حال اگر جایگاه شب قدر و نقش آن در تقدیر امور بدرستی دانسته شود ، اهمیت لیالی دیگر (که توصیه بر احیاء آن شده است) آشکار می گردد.
همانگونه بارها تذکر داده شد، شب قدر ، شب تقدیر امور نیست ؛ در آن شب، امور عالم مورد قضای پروردگار واقع نمی شود بلکه شبی است که مقضیات پروردگار به امضاء رسیده و محتوم می شوند و جهت اجراء به حجت عصر «صلوات الله علیه» ابلاغ می گردد.
گفتگوی امام صادق (ع) با محمد بن حمران تأکید بر همین مهم است:
فَاِذا کانَت لَیلَه ثَلاث وَ عِشرین فیها «یُفرَقُ کُلُّ اَمرٍ حَکیم» اَمضاه ثُمَّ اَنهاه قالَ قُلتُ اِلی مَن جعلتُ فداک؟ فَقال اِلی صاحِبِکُم وَلَو لا ذلِکَ لَم یَعلَم ما یَکَونُ فی تِلکَ السّنه
بصایر الدرجات ص 222 روایت 11 باب مایلقی الی الائمه فی لیله القدر
ترجمه: هنگامی که شب بیست و سوم فرا رسد ، هر امر محکمی در آن جدا می شود ، (جدا می شود یعنی خداوند آنها را) امضاء نموده و سپس واگذار می نماید.
گفتم : به چه کسی فدایت شوم؟
فرمود : به صاحب شما ؛ و اگر آن امر نباشد امام شما آنچه که در طی سال واقع می شود نمی داند.

آیه مورد استشهاد امام صادق ع (فیها یفرق کل امر حکیم)، به خوبی تبیین کننده ماهیت آن شب است. شب قدر، شب تحکیم امور نیست، بلکه شب تفریق آنهاست.
تحکیم (به تعبیر قران) یا ابرام (به تعبیر برخی روایات که نمونه آن گذشت) به معنای همان «قضا»ی الهی است. این تحکیم در شب قدر رخ نمی دهد؛ بلکه در شب قدر امور مبرم و محکم و آنها که مورد قضای الهی قرار گرفته اند، تفریق می شوند. تفریق به معنای «جدایی» است. یعنی از ظرف قضای الهی، تعدادی از آنها جدا شده و برای احرا، مهر تایید می خورند. بنابراین، مراحل پیش از امضاء را باید در زمانهایی پیش از شب قدر جستجو کرد.
مطابق فرمایشات ائمه هدی ع، «تقدیر» و «تحکیم» امور در شب های نوزدهم و بیست و یکم ماه مبارک رمضان واقع می شود. در شب نوزدهم خدای متعال آنچه را که بخواهد مقدر می فرماید. در شب بیست و یکم، از مجموعه مقدرات، آنچه را که بخواهد به قضاء خویش رسانده و به بیان دیگر آخرین مرتبه تقدیر را در مورد آن به انجام می رساند.
در عین اینکه در شب بیست و یکم، امر پروردگار محکم و مبرم شده است ؛ لیکن تحقق آن هنوز قطعی نیست و این همان چیزیست که در شب بیست و سوم ماه رمضان، یعنی شب قدر، انجام می شود. تمام این تفصیلات را می توان به نحو اجمال در حدیث نورانی زراره از امام صادق (ع) مشاهده کرد :
اَلتَقدیر فی لَیلَه تِسعَ عَشَرَه وَ الاِبرام فی لَیلَه اِحدی وَ عِشرین وَ الاِمضاء فی لَیلَه ثلاث وَ عِشرین
کافی ج4 ص 159 روایت 9 باب فی لیله القدر
ترجمه: تقدیر امور در شب نوزدهم و محکم کردن آن در شب بیست و یکم و امضای آن در شب بیست و سوم است.

با عنایت به مطالب فوق به خوبی می توان فهمید که آن ذوات مقدسه (ع) با پنهان نگاه داشتن شب قدر، این لطف را در حق همگان روا داشته اند تا با احیاء چند شب، خود را مهیای لحظه تعیین سرنوشت یکسالشان کنند. شاید یکی از دلایلی که خدای متعال روزه این ماه رو بر بندگانش واجب کرده اینطور قابل تبیین باشه که، در این ماه، باری تعالی مقدرات یکسال آنها را تعیین خواهد نمود، اما این فرصت اجباری رو برای آنها فراهم کرده که شکم از طعام خالی دارند، رقت قلب بیشتری پبدا کرده، بسوی حضرت دوست گامی برداشته، ابتدا خود رو در زیر باران رحمت و مغفرت خدا شستشو بدهند و سپس نظاره گر امضای مقدرات یکسال خود باشند. حال ببین اگر روزه این ماه کریم نبود، با کوله بار گناه و غفلتی که با خود جمع کرده بودیم، چه سال جدیدی برای ما مقدر میشد؟!!

۱۳۸۸/۰۶/۱۶

معرفت شب قدر (بخش دوم)

شب قدر در چه ماهی و چه شبی است؟
قرآن کریم با دو آیه ماه مربوط به شب قدر را معرفی می کند. در سوره قدر می فرماید :
«انا انزلناه فی لیلة القدر» (قدر /1)
ترجمه: ما قرآن را در شب قدر نازل کریم.
در سوره بقره می فرماید:
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره / 185)
ترجمه: ماه رمضانی که قرآن در آن نازل شده است.
قران که محکم ترین حجت خدا در فهم آموزه های دینی ماست ، با این دو آیه به ما می فهماند که شب قدر در ماه مبارک رمضان است ؛ چون از یکسو می فرماید «ما قران را در شب قدر نازل کریم» و از سوی دیگر می فرماید : «قران در ماه رمضان نازل شده است». اما اینکه شب قدر کدام یک از شب های ماه رمضان است را باید در روایاتی که بدست ما رسیده است جستجو کرد این مجموعه روایات را می توان به سه دسته تقسیم کرده و بررسی نمود:

دسته اول :
روایات شاذ و نادریست که هر یک صریحاً یا محتملاً شبی را بعنوان شب قدر معرفی می کنند که با اکثریت روایات همخوانی ندارند. مانند روایت ابوذر از پیامبر اکرم (ص) که شب قدر را یکی از ده شب اول ماه رمضان می داند. یا روایت عباده بن صامت از سول خدا (ص) که شب قدر را یکی از شب های بیست و پنجم و بیست وهفتم و بیست و نهم و یا شب آخر ماه رمضان معرفی می کند. طیف متنوعی از این روایات را مرحوم سید بن طاووس (ره) در اقبال صص 7-66 آورده است.
تحقیقاً می توان گفت که قاطبه این روایات (که عمدتاً هم مربوط به روایات عامه است) یا بدون سند هستند یا بنحو مرسل وارد شده اند و یا ضعیف می باشند.
لذا هیچ یک از علمای امامیه ، در طول تاریخ ، اعتنایی به این دسته از روایات نداشته و بر اساس آن حکم نکرده است.

دسته دوم:
مربوط به روایاتیست که امام (ع) بجای اینکه یک شب یا یکی از چند شب را بعنوان شب قدر معرفی کند ، می فرماید : «هی اول لیله من السبع الاواخر» یعنی شب قدر ، شب اول از هفت شب آخر است.
مشکلی که این دسته از روایات ایجاد می کنند اینست که شب قدر وابسته به طول ماه می شود ؛ یعنی اگر ماه بیست و نه روز باشد ، شب قدر ، شب بیست و سوم و اگر سی روزه باشد ، شب بیست و چهارم خواهد بود. اما این دسته از روایات نیز قابل مناقشه است.
اولاً : تعداد این روایات بسیار محدود است و با تفحصی که نگارنده در مجامع روایی شیعه داشت تنها سه روایت مشاهده شد که به قرار زیر است:

روایت اول :
زراره عن عبدالواحد بن المختار قال :سألت ابا جعفر (ع) عن لیله القدر. فقال اخبرک و الله ثم لا اعمی علیک هی اول لیله من السبع الاواخر. اقبال ص206 الباب السابع و العشرون
ترجمه: از امام باقر ع در مورد شب قدر پرسیدم. فرمود به خدا قسم به گونه ای به تو خبر میدهم که دیگر هیچگاه بر تو پنهان نماند. آن، شب اول از هفت شب آخر ماه رمضان است.

روایت دوم :
[ اصبغ بن نباته عن علی (ع)] قال السائل بَیٌنها فی ای لیله اقصدها قال : اطلبها فی سبع الاواخر والله لئن عرفت اخر السبعه لقد عرفت اولهن و لئن عرفت اولهن لقد اصبت لیله القدر. قال : ما افقه ما تقول .... فقال (ع) ... فانظر فاذا مضت لیله ثلاث و عشرین من شهر رمضان فاطلبها فی اربع و عشرین و هی لیله السابع و معرفه السبعه ... الغارات ج 1 صص 110-107
ترجمه: شخصی از امیرالمومنین ع پرسید در چه شبی بدنبال شب قدر باشم؟ فرمود: آنرا در هفت شب آخر طلب کن. بخدا قسم اگر آخر این هفت روز را بشناسی به تحقیق که شب اول آنرا هم خواهی شناخت و اگر شب اول را شناختی، هر آیینه شب قدر را درک کرده ای.

روایت سوم:
عن عبداله قال ، قال رسول الله (ص): من كان منكم ملتمساَ ليله القدر فليلتمسها في العشر الا واخر فَاِن ضَعٌفَ او عَجَزَ فلا يغلبن علي السبع البوافي. مستند/ک الوسال ج7 ص476 ح8698-32
ترجمه: هر کس از شما بدنبال شب قدر می گردد، پس در ده شب آخر آنرا دنبال آن باشد. پس اگر توانایی بر آن نداشت هفت شب آخر را از دست ندهید.

ثانیاً :روایت دوم و سوم بدون سند است و تنها روایت اول را سید بن طاووس با اسناد خود از زراره نقل کرده است.

ثالثاً : مرحوم سید بن طاووس (ره) پس از نقل روایت فوق می نویسد:
این روایات را می توان این گونه توجیه کرد که بیان امام (ع) مربوط به ماههای بیست و نه روزه بوده است. در این صورت این دسته از روایات با روایات دسته سوم که اکثریت روایات را تشکیل می دهد هماهنگ خواهد شد. متن عبارت سید چنین است :
«اقول لعله قد اخر عن شهر کان تسعه و عشرین یوماً لاشی ماعرفت ان لیله اربع و عشرین و هی غیر مفرده فما یحتمل ان تکون لیله القدر و وجدت بعد هذا التاویل فی الجزء الثالث من جامع محمد بن الحسن القمی لما روی منه هذا الحدیث فقال ماهذا لفظه:« عن زراره قال: کان ذلک الشهر تسعه و عشرین یوماً» اقبال ص 206 الباب السابع و العشرون
ترجمه: ... بعد از این تاویل در جلد سوم از جامع روایی محمد بن حسن قمی حدیثی دیدم که متنش چنین است: زراره گفت آن ماه بیست و نه روزه بود.

دسته سوم :
این گروه از روایات همان طیف غالبی است که شب قدر را یکی از دو شب بیست و یکم و یا بیست و سوم معرفی می کند و در برخی احادیث آن تأکید بلکه تصریح بر شب بیست و سوم شده است. برخی از این روایات که درمنابع معتبر شیعه آمده به قرار زیر است:

روایت اول:
زراره عن ابی جعفر (ع) ، قالَ سَألتهٌ من لَیلَه القَدر قالَ:هی اِحدی و عشرین او ثَلاث وعِشرِین. قلتٌ الَیسَ اِنًّما هِيَ لَيلهُ ؟ قالَ بَلي. قلت فَاخبِرني بها. قال و ما عليك اَن تَعمَلَ خيرً فٍي لَيلَتَين. بحار الانوار ج 94ص 4 باب 52 به نقل از مجالس شيخ
ترجمه: زراره مي گوید از امام باقر (ع) در مورد شب قدر پرسیدم ، حضرت فرمود :
بیست و یکم و بیست و سوم
-گفتم : مگر نه اینست که شب قدر یک شب بیش نیست؟
-فرمود : آری.
گفتم : پس مرا نسبت به آن آگاه کن.
فرمود : چه اشکالی دارد که کار خیری را در دو شب انجام دهی.

روایت دوم:
قاسم بن محمد علی قال کنت عند ابی عبدالله (ع) فقال له ابو بصیر: مَا اللیله الّتی یُرجی فیها ما یُرجی. قال فِی اِحدی و عشرین او ثلاثَ و عِشرین. قال فًاِن لًم اًقوِ عًلی کِلیتهما. قال ما اًیسًرُ لَیلًتًن فیما تًطلبُ.
بحار الانوار ج 94 صص 3-2 روایت 4 باب 52 به نقل از مجالس شیخ
ترجمه: ابوبصیر از امام صادق (ع) پرسید شب قدر در چه شبی است؟
- حضرت فرمود : در شب بیست و یکم یا بیست و سوم.
- ابوبصیر گفت اگر نتوانستم هر دوشب را درک کنم ؟ (تلویحاً از حضرت می خواهد که یک شب را مشخص کند)
- فرمود : چه ساده است تلاش در دو شب برای رسیدن به آنچه که می خواهی.

روایت سوم:
محمد بن مسلم عن احد هما (ع) ، قال ..... لًیلًه ثًلاث و عِشرین یُرجی فیها لًیلًه القًدر. تهذیب ج 1ص 114 روایت 34
ترجمه: امام صادق یا امام باقر (ع) فرمود :....... شب قدر امید می رود که در شب بیست و سوم باشد.

روایت چهارم:
اسحاق بن عمار (عن ابی عبدالله (ع) ) ..... و فی لیله ثًلاث و عشرین یُمضی ما اًرادً الله عزّوجل مِن ذلک وً هِی لیلهُ القًدرِ التّی قال الله عزّوجل «خًیرٌ مِن الفِ شًهر». الکافی ج4 ص 158 ح 8
ترجمه: امام صادق (ع) فرمود : ... و در شب بیست و سوم ، خدای عزوجل آنچه را که اراده فرموده است امضا می کند و آن همان شب قدریست که خداوند در مورد آن فرمود : «بهتر از هزار شب».

لذا تقریباً قاطبه علمای شیعه در طول تاریخ بر این قول اتفاق داشته اند که شب قدر همان شب بیست و سوم است. روی همین جهت رئیس المحدثین ، صدوق «اعلی الله مقامه الشریف» ، فرمودند :
اِتفقَ مَشایخُنا رض اللهُ عَنهُم فی لیله القَدرِ علی اَنَّها لَیلَه ثلاث و عشرین مِن شَهرِ رَمَضان و الغُسل فیها مِنَ اوّلِ الّلیل و هُوَ یَجزی الی آخِره. بحار الانوار ج 94 ص 16 باب 52
ترجمه: اساتید ما که رضایت خدا شامل حال آنها باد ، اتفاق کردند که شب قدر همان شب بیست و سوم است و غسل در آن شب از اول تا به آخر شب جایز است.

مطلبی که در اینجا اهمیت زیادی دارد اینست که مطرح شدن شب های دیگر در کنار شب قدر مثل شب نوزدهم و شب بیست و یکم صرفاً بخاطر پنهان نگاه داشتن شب قدر بوده است یا وجوه دیگری هم دارد ؟ آیا دستورات مؤکد بر احیاء این شب ها بدین جهت است که در میان چند شب ، یک شب قدر مجهولی هم درک شود یا در این سفارشات راز و رموزهای دیگری نهفته است؟ ادامه دارد انشاء الله.